کور گره های زندگی تنها عامل توجه چگونگی اعمال امداد های غیبی است
مفاهیم و نقش عادت در کسب رزق و روزی
چه خوشبخت و سعادتمندند .....آنان که با علم و درایت روزی مادی و معنوی خود را از خداوند تمنا دارند.
آیا میدانیدعلاوه بر روزی مادی روزی معنوی گوش ، چشم ، فکر ، ذکر و اندیشه نیز پیوسته ازدرگاه الهی بر ما ساری و جاری است بلکه هر سلول روزی خود را بر حسب استعداد دریافت میکند.اعمال مدیریت وجود از انتخاب ورودی های روزی گوش ، چشم و...که در اختیار ماست آغازمیگردد.
اختیارتعلیم و تربیت یافته یا جاهلانه ساختار و بستر وجود را تشکیل میدهد و ما بر حسب عاد ت که بستر فطری بشر است برای تامین تغذیه وجود خود با چشم و گوش خوراک نور وصوت را انتخاب نموده با همین بستر ، مستعد فکر، ذکر، اندیشه ای که در اختیار ما نیست می شویم .
بستر وجود فطرتا عادت پذیر است ...این عادت در تمامی اعضا جاری است نوع نگاه ،بیان و صحبت ،پوشش لباس و غذا حتی راه رفتن خواب و بیداری و.....عادت پذیر بوده و بر حسب عادت عمل میکند خوشا به حال کسانی که حقیقت عادت پذیری وجود را درک کرده و به بهترینها عادت می کنند.
آنجه می آید دوتاست وانچه میماند یکی است آن یکی حق است از باطل تهی است
هر کسی بر حسب استعداد خویش یا بقدر مذهب و ایمان و کیش
می تراود از درون اندیشه اش حاصل رشد ونما و ریشه اش
هستی سرشار از انرژی های مثبت و منفی مختلف و متراکم مادی و به اصطلاح زمینی و لطیف چون نور و صوت و رنگ و بو اصطلاحا روحی وآسمانی است که هر کدام دارای ضد خود است چون تلخ و شیرین یا سخت و نرم مادی زمینی یا سیاه و سفید و بوی عطر یا بد روحی یا آسمانی......بستر استعداد هرکس برحسب تعلیم وتربیت به او حکم انتخاب داده و اختیاراو را شکل میدهد ...نه اختیار جاهلانه او؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فرد مثبت مثبت و فرد منفی منفی را جذب مینماید ..... کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پروازو.......از کوزه برون همان تراود که در اوست
بنابراین تعلیم و تربیت و بستر سازی امری بسیار ضروری و سرنوشت ساز است خالق بسیار مهربان و بی همتا و زیبا آفرین دانا و توانا ....به جهت تعلیم و تربیت این قبیل آگاهی ها به لطف و رحمت عام پیامبران و رسولان نور را مامور فرمودند تا نوع بشر را از سرنوشت جاهلانه و عذاب و درد و رنج جسمانی و روحانی نجات و رهایی بخشد.
یکی ازعلل بروز بیماری های روحی و جسمانی ترک عادت است تغییر غذا و خوراک جسمانی و روحی باعث بیماری و تغییر حال است عادت برای شخص آگاه موهبتی الهی است و برای نا آگاه و جاهل زهر کشنده.....منافع آدمی در انتخاب بهترین عادتهااست که در طول عمر و زندگی او باعث پیشرفت مادی و معنوی آرامش و آسایش و سعادت میگردد .
روح آدمی از جنس بسیار لطیف میباشد ماهیت تغذیه روح نور و صوت است .روح لطیف است و لطیف پسند مناظر و نمایشهای لطیف و اصوات دلنشین با عث مسرت و
شادمانی روح و کسب فضایل اخلاقی میشود و بر عکس اصوات خشونت آمیز و مناظر و
نمایشهای فجیع باعث پرورش روح خشن و کسب رذایل اخلاقی میگردد. بیش از نود درصد
بیماری ها و رنج و عذاب آدمی از نادانی و غفلت و رذایل اخلاقی و عادتهای جاهلانه ناشی میشود
آیا به تمام آیات و نشانهای عظیم قرآن کریم ایمان دارید
یا فقط به آیاتی که نفع شما در آن است آیانشانه های روزمره و الهام بخش
زندگی فردی و اجتماعی خود را می شناسیدآیا تا کنون تجربیات تلخ و شیرین زندگی خود
را برسی کرده ومتوجه پرورش خفی پروردگارعالم ها شده اید
توجه به این امور را تقوا مینامند که اصل آموزه قرآن و آیات الهی است که فرمود ذالک الکتاب لاریب فیه هدا للمتقین .متقی یعنی متوجه که توجه میکند از چه بپرهیزد و روزی نیک و ارزنده خود را دریافت و جذب نماید ........ادمه دارد
بنام او که برعرش هست و نیست تسلط دارد
پرتو مهر تو هر جاست مرا آنجا بر غرق لطف فرما که دل ازشوق سر را پا کند
درک وفهمی را عطا کن مزه بخش حمد حقیر تا به شوقت پای کوبان دیده را دریا کند
سکوت ربان نیستی و چون لوحی پاک و منزه است که هستی و اصوات ازاین بسترهویدا میگردد.هستی به نوعی شکست سکوت و سنفونی بی نظیرحقایق پنهان بی پایان اوست.
کنسرت هستی با تکنوازی نورآعازو با هم نوازی باد،آب ،خاک و هم آوایی گروه کثیر مخلوقات تا ابد ادامه دارد سروده بسیار زیبا و دل انگیز طبیعت بنام رازهستی همواره بگوش هوش میرسد.
نور
عظیم ترین موجود هستی : نیرو و منبع حیات عظیم وحیات بخش لطیف و روشنایی و گرما خورشید را سمبل ظاهری مهرو بخشش بی پایان درآسمتن وخوشید خرد را درباطن قرار داده است.
باد : موجودعظیم زندگی بخش لطیف بسیار قوی حامل اصوات در شکست سکوت حامل نطق وبیان وباروری است.
آب : جوهر قلم صانع عظیم در خلقت آسمان و زمین حیات بخش و طبیعت شگفت انگیزو آگاهی بخش .
خاک : بستر برکت کالبد موجودات و دفترخلقت زمین که نوشتار و آگاهی برآن نقش بسته و نگاشته شده است.
وجه پیام مشترک تمامی عناصر چهارگانه حاکی ازمهرعظیم نیروی پنهان و خالق بی نظیرنسبت به مخلوقات است گویی که امرفرمده خورشید ، باد ، آب ، خاک ،تمامی قابلیت های خود رادر اختیار تمامی مخلوقات از جمله انسان با هررنگ و شکل وصوت زشت یا زیبا کریمانه قراردهند دراین میان انسان است که به نسبت استعداد وفهم خودازتوانایی های باطنی این نیرو وانرژی ها بهره مند میگردد.
عملکرد مخلوقات متحرک و یا جماد به ظاهرثابت برحسب نرمی، سختی رنگ،شکل ،صوت وبو،زبان ،بیان و ذکرکه تنها روزنه درک مفاهیم مکنون وعامل جلب توجه است مقدورخواهد بود.
انسان آخرین مخلوق میوه خلقت وعصاره هستی است بنابراین تمامی علوم و آگاهی ها از بدو خلقت در وجود اوثبت گردیده است به عبارتی خلاصه ای از کل قابلیت های ظاهری و با طنی هستی است .قوانین کل هستی براو و ردون او جاری است
آدمی با شناخت خود میتواند به شناخت پرورد گارو چگونگی پرورش او نایل گردد.من عرف نفسه فقد عرف ربه.
قوای ظاهری و باطنی انسان تنها ابزار و تکیه گاه اوست که با تعلیم و تربیت به نسبت استعداد از قوا روحانی خود بهره مند میگردد .قوای ظاهری در مقابل قوای باطنی چون خرد و اندیشه بسیار ناچیز و قابل مقایسه نیست شناخت وبکار گیری قوای باطنی یا روحانی با توجه ،تعمق ،تعلیم و تربیت میسرمیگردد.
احساس و قوای ظاهر توان و میدان محدود دارند کوچکترین این میدان لامسه و بزرگترین آنها میدان دید است.اما احساس باطنی و روحانی که اصل وجود است حدی نداشته وسعت دید ، شنوایی ، قدرت ،سرعت پرواز و توان روح نامحدود است
آنجه ما رشد میخوانیم در حقیقت پالایش وجود است تا... بهره مند شدن از قوای روح عزیزمیسرگردد .
تمامی احساس ادمی گیرنده و گویش ،اعمال و افکار فرستنده (بادی لنگویج )است همچنین تمامی موجودات با اشکال و الوان واعمال حالات حال و کذشته حتی آینده خود را بیان میکنند.مدرک یا درک کننده از طبیعت بدین روال الهام میگیرد.
تمامی موجودات عالم هستی به ذکر مشغولند و با تامل و تعمق ذکریا نطق انها به نسبت استعداد قابل فهم میگردد.
اصل تو روح است یا جسم ای صنم هریکی بگرفت یک را کین منم
اصال توحید است یکتایی به بدین اینکه حق جسم است یا روح یک گزین
وین گزینش اصل و خط زندگی است غیراین باشد تورا دل مردگیست
زنده باید بود با بال نفس پرروح بگشا رهد ازاین قفس
چون کبوتر باز میاید به بام همچو رویایی خبر ریزد به جام
دم به دم مسرور میسازد تو را شادی از هر سو همی بارد تو را
گر منم را وادهی از لفظ و غیر میپری هرجا که خواهی همچو طیر
چون حق است روح وجود واصل اوست روح را بگزین که حقا اصل اوست
روح اصل و حقیقت محصور و پوشیده انسان است که به تدریج با تعلیم و تربیت وجود پربرکت و روشنی بخش خود را آشکار مینماید روح به تدبیرعشق و مهر ورزی آرامش ،سلامت ،خوشبختی را توام با چشیدن سرور و شادمانی درک معنی حقیقی زندگی را میسرنموده درنهایت سعادت دنیوی وعاقبت را تضمین مینماید.ادامه دارد