ساقی چو او بود قدحش حور دلرباست
باقی چو او بود مثلش خوی مرتضی است
چون دٌر چو سر زد از کزمش هم چو فاطمه
پیرامونش عقیق یمانی و دل رباست
از گل ستان فاطمه بر خواست بوی عشق
مرغی که تا فلک بود او هم چو طوطیاست
آرام جان حسین شهید و حسن به حسن
گوشواره های گوش سمیع است که کیمیاست
آوخ چو نی نوای حسینی به زینب است
آوخ که دخت فاطمه صبرش ز ماوراست
پر پر شدند کنار حسین مر عکان ناز
هم چون رقیه کو به لقا عرش کبریاست
مرعان پر وجود و دل آرام شهر عشق
بنوشته اند به صدق همه ایام کربلاست