قرآن و عرفان رضا نصر

قرآن و عرفان رضا نصر

تفسیر قران ، عرفان و مقالات علمی
قرآن و عرفان رضا نصر

قرآن و عرفان رضا نصر

تفسیر قران ، عرفان و مقالات علمی

خوی مرتضی


ساقی چو او بود قدحش حور دلرباست

باقی چو او بود مثلش خوی مرتضی است

چون دٌر چو سر زد از کزمش هم چو فاطمه

پیرامونش عقیق یمانی و دل رباست

از گل ستان فاطمه بر خواست بوی عشق

مرغی که تا فلک بود او هم چو طوطیاست

آرام جان حسین شهید و حسن به حسن

گوشواره های گوش سمیع است که کیمیاست

آوخ چو نی نوای حسینی به زینب است

آوخ که دخت فاطمه صبرش ز ماوراست

پر پر شدند کنار حسین مر عکان ناز

هم چون رقیه کو به لقا عرش کبریاست

مرعان پر وجود و دل آرام شهر عشق

بنوشته اند به صدق همه ایام کربلاست



وداع


وداع


روشنی بخش محفل جانان

به شب تار و کور و ظلمانی

نور شمع است و شوق پروانه ، شوروحال و صفای روحانی

چو شدند جمع شمع و پروانه ، نور حجت نشست به سلطانی

خیل عشاق نور با دم مهر،   پر کشیدند به بال عرفانی 

دور گلهای باغ داودی ،غم عشق وشراره های کبود

باغت اباد باغبان سپهر، غم عشق را توای که درمانی


غنچه ای با زبان شیرینش

گفت پدر را به حق یاسینش

گوش خود آرپیش بر لب من تا بگویم نوای پنهانی

به رکوع رفت صلاله خورشید

با ترنم لطیف خوش آهنگ

متبسم به رو ولی دلتنگ گفت عزیزم تو ماه تابانی

تا پدر خم نمود قامت خود که شود هم قد ترانه دل

حلقه زد غنچه هر دودستانش

بوسه ای زد ز روی قربانی


شد به قعده حسین زروی نیاز ،  بهر حمد و ثنای سبحانی

به دوزانو نشست کرامت حق  ،  شوکت مهر و روح انسانی

بگرفت نتگ تنگ در آغوشش ،  لب به لب عشق و مهر قرانی

متبسم به رو ولی دل تنگ  ،  گفت عزیزم چرا تو گریانی

تا که غنچه شنید صوت پدر

دل تنگش شکست و بغض گرفت  

تا نهایت به اشک و ناله بگفت  ، من نگریم مرا تو گریانی

لب ببست زان پس از خزانه دل ، هردو لبریز مهر وعشق وسکوت

هر دو عاشق به نور گشته رضا ، شمع برفت وعده شد به مهمانی


1-شمع = حسین (ع ) سردار شهیدان  ..2-پروانه =یاران و عاشقان..3-گلهای باغ داودی =خانواده آن جناب

4-غنچه = خانم رقیه ..5-خورشید =رسول الله ( ص )

مهمانی = خرابه شام


نیایش


ای روح عظیم و جاودانه آسمانی که مصلای وجود را چو نگارشی بدیع به امانت سپرده ای

و از روح پر مهر خود در او دمیده فضایل را سوغات راهش ساخته ای

دوستت دارم عزیزم هستی ام که به انفاس لطیف به دلم حک شده ای.

ای جاودانه بی نهایت عشق و مهر و تنها افق روشن در تاریکی و طوفانهای ذهن ،

تو را میپرستم معبودم ،مقصودم ،محبوبم .

از تواستعانت میجویم که به سهل ترین زیباترین باشکوه ترین ارزشمند ترین و کوتاهترین راه ممکن

هدایتم فرمایی راهی که یاران نور، باران انوار تو را پیوسته با حسی بی نظیر می یابند.

بسم الله...عملی


بسم الله الرحمن الرحیم

ترسیم عملی بسم الله الرحمن الرحیم  ضامن آرامش ،سلامت جسم روح وتنها عامل موثر خوشبختی و سعادت است

 خوشبختی و سعادت نهایت آرزوی نسل آدمی است و آرامش مقدمه  رسیدن به سلامت جسم وروح ،خوشبختی و سعادت است

اولین گام بسوی آرامش آگاهی ، مدیریت ذهن ، تسلط بر نفس ، کنترل زبان و کلام است

 کنترل زبان و کلام = آرامش = سلامت جسم وروح =درک خوشبختی ،سرور و شادمانی ، سعادت مادی و معنوی همچنین چشیدن وفهم حقیقت و مفهوم زندگی....

گفتارو رفتا آدمی از دوحال خارج نیست یا زیر است یا بم یا از پرده خشم است یا پرده مهریا حامل انرژی مثبت است یا منفی از کوزه برون همان تراود که در اوست .

آنان که عاشق خوشبختی و سعادت هستند با کسب آگاهی و اعمال مدیریت وجود کنترل اعمال و اندیشه خود را از زبان و کلام آغاز میکنند و کنترل زبان راعامل اصلی و بسیارموثررسیدن به مطلوب دانسته همواره با مهر واژه های لطیف و زیبا و دلنشین را بر لب میرانند.

که فرمود له کلمات حسنی کلمات نیکو را سر مشق و ادب را اموخته بر عمل میرانند تا از برکات آن بهره مند گردند.


آنان که به جهت بهره مندی از هدایت و برکات تنها حقیقت وجود ، نه تنها نام مبارک پروردگار حیات بخش مهربان را برزبان می رانند بلکه او را هرلحظه حاضر و ناظر دانسته بیان واعمال روزمره خود را با نام عظیم بسم الله الرحمن الرحیم با عشق و مهرمنطبق مینمایند.

مهرورزی و بیان عملی بسم الله الرحمن الرحیم آرامش آفرین و شاه کلید خوشبختی و سعادت انسان و مرهم تمامی دردها و مشکلات و گشایش هاست ( بسم الله...دارای برکات بیشمار است) مهرورزی پیام رسای خداوند یکتا توسط خورشید با بخشش عظیم دایم نور و گرما بر تمامی موجودات بدون تفاوت رنگ و جنس و زشت و زیبا است..که در طول روز با 180 درجه و زاویه این پیام را به گوش هوش میرساند.

مهر ورزی و لطافت پیام جهان شمول حیات بخش مطلق ازازل تا ابد به باد است که تداوم زندگی تمامی موجودات تا عرصه های درون و تنفس سلولی بدست اوست که ای بنده من تداوم حیات شما به نفسی بند است نور و باد از ازل تا ابد بخشش و کریمی خدای را یاد آوری مینماید و آب وخاک نیز به روشی دیگر پیام مهرورزی را بگوش مخلوق میرساند او بی نیاز است اما با الهام از نور و باد و آب و خاک راه سلامت و سعادت را ترسیم نموده است .

پیامبر عظیم الشان با آگاهی از  راز و برکات بیشمار بسم الله....و مفهوم بسیار راه گشای اسامی الله این نام جامع و مرکب خداوند یکتا را سر لوح تمامی تعلیمات ارزشمند قرار دادند.بسم الله الرحمن الرحیم ریسمان زرین و درخشان و محکم الله و رحمان و رحیم است.

برکات و هدایت و گشایشها در بطن و مفهوم  کلمات و آیات الهی و عمل به آنها نهفته است چنانچه مکرا فرمودند ان الذین امنو و عملو الصالحات( ان .).به معنی تحقیق و تفحص است یعنی اینکه با تحقیق به این نتیجه خواهید رسید و عمل خود را اصلاح خواهید کرد.چون تنها راه سلامت و خوشبختی و سعادت در درک مفاهیم و عمل نهفته است نه در حرف و سخن.

بسیاری ازبیماری ها جسمی و روانی به دلیل عدم مدیریت صحیح و کنترل وجود و تشنج عصبی است .

سلامت جسمی بسته به کارکرد صحیح سیستم عصبی و ترشحات منظم هرمونهای غده هیپوفیزفرمانده و غدد درون ریز است تشنج های عصبی واختلال در ترشح هرمونهای غده هیپوفیزو غدد درون ریزعامی اصلی بسیاری از بیماری هاست (غده هیپوتالاموس رابط سیستم عصبی و غدد هیپوقیز و غدد درون ریز) .

بنابر این آرامش و اعمال مدیریت وجود سلامت جسم و روان را تضمین مینماید.

عشق به مبدا وجود پروردگار یکتا و کنترل رفتارمهر آگین و گفتار محبت آمیز حمد عملی و معنی اصلی بسم الله الرحمن الرحیم است که آرامش آفرین شده و سلامت و خوشبختی را به ارمعان خواهد آورد



سکوت مادر اصوات



بنام او که برعرش هست و نیست تسلط دارد



پرتو مهر تو هر جاست مرا آنجا بر     غرق لطف فرما که دل ازشوق سر را پا کند

درک وفهمی را عطا کن مزه بخش حمد حقیر    تا به شوقت پای کوبان دیده را دریا کند


سکوت ربان نیستی و چون لوحی پاک و منزه است که هستی و اصوات ازاین بسترهویدا میگردد.هستی به نوعی شکست سکوت و سنفونی بی نظیرحقایق پنهان بی پایان اوست.
کنسرت هستی با تکنوازی نورآعازو با هم نوازی باد،آب ،خاک و هم آوایی گروه کثیر مخلوقات تا ابد ادامه دارد سروده بسیار زیبا و دل انگیز طبیعت بنام رازهستی همواره بگوش هوش میرسد.

نور

عظیم ترین موجود هستی : نیرو و منبع حیات عظیم وحیات بخش لطیف و روشنایی و گرما خورشید را سمبل ظاهری مهرو بخشش بی پایان درآسمتن وخوشید خرد را درباطن قرار داده است.


باد : موجودعظیم زندگی بخش لطیف بسیار قوی حامل اصوات در شکست سکوت حامل نطق وبیان وباروری است.


آب : جوهر قلم صانع عظیم در خلقت آسمان و زمین حیات بخش و طبیعت شگفت انگیزو آگاهی بخش .


خاک : بستر برکت کالبد موجودات و دفترخلقت زمین که نوشتار و آگاهی برآن نقش بسته و نگاشته شده است.


وجه پیام مشترک تمامی عناصر چهارگانه حاکی ازمهرعظیم نیروی پنهان و خالق بی نظیرنسبت به مخلوقات است گویی که امرفرمده خورشید ، باد ، آب ، خاک ،تمامی قابلیت های خود رادر اختیار تمامی مخلوقات از جمله انسان با هررنگ و شکل وصوت زشت یا زیبا کریمانه قراردهند دراین میان انسان است که به نسبت استعداد وفهم خودازتوانایی های باطنی این نیرو وانرژی ها بهره مند میگردد.


عملکرد مخلوقات متحرک و یا جماد به ظاهرثابت برحسب نرمی، سختی رنگ،شکل ،صوت وبو،زبان ،بیان و ذکرکه تنها روزنه درک مفاهیم مکنون وعامل جلب توجه است مقدورخواهد بود.


انسان آخرین مخلوق میوه خلقت وعصاره هستی است بنابراین تمامی علوم و آگاهی ها از بدو خلقت در وجود اوثبت گردیده است به عبارتی خلاصه ای از کل قابلیت های ظاهری و با طنی هستی است .قوانین کل هستی براو و ردون او جاری است

آدمی با شناخت خود میتواند به شناخت پرورد گارو چگونگی پرورش او نایل گردد.من عرف نفسه فقد عرف ربه.


قوای ظاهری و باطنی انسان تنها ابزار و تکیه گاه اوست که با تعلیم و تربیت به نسبت استعداد از قوا روحانی خود بهره مند میگردد .قوای ظاهری در مقابل قوای باطنی چون خرد و اندیشه بسیار ناچیز و قابل مقایسه نیست شناخت وبکار گیری قوای باطنی یا روحانی با توجه ،تعمق ،تعلیم و تربیت میسرمیگردد.


احساس و قوای ظاهر توان و میدان محدود دارند کوچکترین این میدان لامسه و بزرگترین آنها میدان دید است.اما احساس باطنی و روحانی که اصل وجود است حدی نداشته وسعت دید ، شنوایی ، قدرت ،سرعت پرواز و توان روح نامحدود است

آنجه ما رشد میخوانیم در حقیقت پالایش وجود است تا... بهره مند شدن از قوای روح عزیزمیسرگردد .


تمامی احساس ادمی گیرنده و گویش ،اعمال و افکار فرستنده (بادی لنگویج )است همچنین تمامی موجودات با اشکال و الوان واعمال حالات حال و کذشته حتی آینده خود را بیان میکنند.مدرک یا درک کننده از طبیعت بدین روال الهام میگیرد.

 تمامی موجودات عالم هستی به ذکر مشغولند و با تامل و تعمق ذکریا نطق انها به نسبت استعداد قابل فهم میگردد.

                         

اصل تو روح است یا جسم ای صنم         هریکی بگرفت یک را کین منم

اصال توحید است یکتایی به بدین      اینکه حق جسم است یا روح یک گزین

وین گزینش اصل و خط زندگی است       غیراین باشد تورا دل مردگیست

زنده باید بود با بال نفس        پرروح بگشا رهد ازاین قفس

چون کبوتر باز میاید به بام      همچو رویایی خبر ریزد به جام

دم به دم مسرور میسازد تو را       شادی از هر سو همی بارد تو را

گر منم را وادهی از لفظ و غیر      میپری هرجا که خواهی همچو طیر

چون حق است روح وجود واصل اوست    روح را بگزین که حقا اصل اوست


روح اصل و حقیقت محصور و پوشیده انسان است که به تدریج با تعلیم و تربیت وجود پربرکت و روشنی بخش خود را آشکار مینماید روح  به تدبیرعشق و مهر ورزی آرامش ،سلامت ،خوشبختی را توام با چشیدن سرور و شادمانی درک معنی حقیقی زندگی را میسرنموده درنهایت سعادت دنیوی وعاقبت را تضمین مینماید.ادامه دارد