قرآن و عرفان رضا نصر

قرآن و عرفان رضا نصر

تفسیر قران ، عرفان و مقالات علمی
قرآن و عرفان رضا نصر

قرآن و عرفان رضا نصر

تفسیر قران ، عرفان و مقالات علمی

هستی و انرژِی


انرژی درذات هستی  به اشکال مختلف تحت قانون فنا ناپذیر جاذبه و دافعه نهفته است چنانچه به اعماق و چگونگی خلق هستی تعمق نماییم انچه که باعث خلقت گردیده چیزی به جز اراده به ایجاد نیست که از نیستی و صفحه پاک وجود بنا به خواست و اراده آعازگشته و نکته مقابل خواست عدم اراده بوده است.


ایجاد هستی از عدم و نیستی با هر فلسفه ای  تصویر انفجار عظیم را به همراه صوت مهیب و انوار نور توام با حرکت به تصویر کشیده و القاء مینماید.


اشکال مختلف انرژی ، نور و صوت باعث تشکیل انرژی متراکم کهکشانهای بیشمار و منظومه شمسی از جمله موجودات زمینی شده همچنین پس از قرنها دود اطراف زمین به لایه های آسمانی تبدیل و باعث  تبلور آب  و خلق انواع بیشمار مخلوقات تا انسان  گردیده بنابراین تمامی موجودات زمین از ترکیب انوار انرژی تحت قانون جاذبه و دافعه بوده این مهم ازکوچکترین اجزاء اتم تا بزرگترین کهکشانها را در بر میگیرد.


نگرش انسان و ذهنیت او چنانچه با قوانین هستی سازگار و هم سو و هم جهت نباشد یا به عبارت دیگرعدم سازگاری انسان با قوانین محیط و طبیعت همواره او را در طیف وسیعی از وقایع دشوار و رنج و انواع بیماری ها قرارمی دهد به عبارت دیگر انچه در زندگی فردی اتفاق می افتد ناشی از نوع نگرش او به زندگی است .


کسانی که زندگی را فرصتی ارزشمند دانسته و پیوسته جهت فهم راز چگونه زندگی کردن ( زیستن ) در تلاش هستند این اشخاص به نسبت عشق و درخواست خود به درک مفاهیم چگونه زندگی کردن دست یافته توانسته اند در زندگی فردی و اجتماعی تحول ایجاد کنند .


تنهااین گونه افراد قدر و منزلت انسان را دانسته با تغییر فکر و ذهنشان زندگی خود و اجتماعی را متحول میگردانند.


قابلیت وتوانایی انسان به نوع نگرش و دید روحانی او بستگی دارد نه به توانایی جسمی و فیزیکی . افکار و اندیشه از طریق قانون جذب یا خواستن به زندگی و عالم هستی تجلی و بروز پیدا میکنند قانون جاذبه عظیم ترین اصل و بنیان هستی است .

علاوه بر موارد فوق در این قانون معنوی نگرش مثبت هر موجود باعث جذب انرژی های مثبت و ساختار زمینه اندیشه او گردیده در نتیجه  کسب لذت رسیدن به مقصود نیروی بیشتری به فرد بخشیده نوعی تجربه بسیار گران قدر را القا مینماید خالق پاک و مقدس هستی بخش فرمودند :سوره: 40 , آیه: 60 و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین پروردگار فرمودندمرا بخوانید تا اجابت کنم شما راانان که کبر میورزند بزودی به دوزج وارد میگردند


مهم بستر وجود و نوع نگرش شخص است که موجب حمایت آفریننده میشود سوره: 48 , آیه: 6 و یعذب المنافقین والمنافقات والمشرکین والمشرکات الظانین بالله ظن السوء علیهم دایره السوء وغضب الله علیهم ( وآیات ظن سوء ) احساس خوب در مورد خالق بی همتا و عشق ورزیدن به هستی بخش توانا به هر آنچه از او در خواست شود پاسخ خواهد داد ترکیب عشق و فکر قدرت جاذبه فوق العاده را ایجاد میکند هیچ قدرتی قوی تر از عشق نیست ( مقاله قوای روحانی مطالعه شود ) عشق به زندگی باعث تحول زندگی است عشق به تمامی موجودات هستی باعث وسعت اندیشه شده روح را قوی مینماید... اصلی که به فکر قدرت پویا می بخشد تا با حیات بخش بی نظیر ارتباط بر قرار شود و تجربه های ناخوش آیند کریه ذهنی معدوم گردد.

 

قانون جاذبه قانون خواستن ، تمنا ، و دعا یک اصل پایدار حیات بخش و ذاتی است ذاتی که از بنیاد خلقت بنا بر اراده خداوند آغاز گشته عامل و اشتیاق آفرین حرکت لا قوه الا به .. در ذات هر موجود بوده و تا ابد ادامه خواهد داشت چنانچه این اندیشه و حقیقت ازلی و ابدی در وجود تزریق شود موجود شکست ناپذیر خواهد شد.


هر چه هست جامد ، مایع و...انرزی در حال ارتعاش است شکل و عمل کرد هر موجود ،محصول نوعی از انرژِی است . در این میان انسان با توجه به صورت تکامل فعلی خلقت میتواند با اندیشه والا ارتباط بر قرار کند یا به عبارتی انرژی را دریافت وذخیره ، تغییر و یا منتشر کند انسان می تواند گیرنده ،تقویت کننده ، مبدل ، ذخیره کننده ،شکل دهنده ،و فرستنده امواج و انرژی باشد .


سلامت و بیماری و حالات روحی و جسمی ما در ارتباط مستقیم با چگونگی بهره مندی و استفاده از انرژِی هستی است . افکار و اندیشه و نگرش انسان ساختار فیزیکی و روحی یا عملکرد جسمی او را تعین میکند.وجود انسان میتواند شفا بخش و یا عامل سرایت بیماریهای ظاهری و باطنی باشد.


چنانچه از قدرت هستی و راز عظیم عشق و قانون جاذبه آگاه و مدیریت وجود را با علم و درایت اعمال نماییم  شفا دهنده میشویم درصورت تشخیص و درک این مهم عوامل قدرت شفا در وجود پاک روح القا شده عملکرد بیان و سرشار از عشق و عالمانه و دستان سرشار از انرژِی روح ، شفا را القا مینماید.سوره 40 ایه 15رفیع الدرجات ذوالعرش یلقی الروح من امره علی من یشا من عباده


در این آیه و نشانه بی نظیرعلاوه برمعانی بسیار بوضوح القاء راه چگونگی ارتباط خداوند با مخلوق معرفی گردیده است . باور و ایمان تا جایی است که بعضی به درخت و سنگ و.....دخیل میبندند و جواب میگیرند در حالی که اصل اوست والسلام ....میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است.


بدیهی است آنان که با توسل به عشق خالق بی همتا تمامی وجود را یک سو ساخته اند (تمامی سلولها یک سو و منظم هستند ) دارای اندیشه یک سو و پایدار همچنین هاله و میدان قوی روحی بوده از قدرت شفا برخوردارند .


قطعه ای آهن را در نظر بگیریم که دارای ملکولهای بیشمار Fe و پراکندگی جهت ملکولی هستند چنانچه این قطعه آهن به واسطه سیم پیچی به باطری وصل شود تمام ملکولها هم جهت شده به اتفاق دو قطب مثبت و منفی را شکل میدهند در این صورت آهن به آهنربا تبدیل شده آهن کوچکتر را جذب مینماید به عبارتی نظم وجود آهن ماهیت او را به آهنربا تبدیل مینماید تفرقه و پراکندگی جهت وجودملکولهای آهن به وحدت و یک پارچگی ملکولی تبدیل شده به ماهیت آهن قدرت جاذبه میبخشد.


انسان نیز اینگونه است تفرقه و پراکندگی وجود او با عشق و ایمان به مبدا وجود هستی بخش باعث وحدت وجود او شده قدرت وماهیت ارزنده و قویتر را القاء مینماید که به لطف عشق الهی این قدرت یا انرژی از اعمال و گفتار و اندیشه او جاری  میگردد هاله و میدانهای مغناطیس  چنین فردی در هر زمان و مکان باعث جذب و شفا دیگران خواهد شد .


لوح زندگی خود را از خاطرات منفی گذشته پاک نموده و بدانید هر شخص سرنوشت و زندگی خود را رقم میزند چنانچه قوانین هستی را درک نموده و با آنها همسو شویم مفهوم حقیقی و لذت زندگی خارق العاده را خواهیم چشید


عیسی مسیح علیه السلام ابتدا میفرمودند: آیا به من ایمان داری که تو را شفا بخشم.....کسانی هستند که به درخت به ......ایمان دارند و جواب میگیرند در حالی که خود عامل شفا هستند اما باور ندارند.


آفکار منفی را از لوح زندگی پاک نموده بدانید و ایمان داشته باشید که خداوند حیات بخش آنجه که لازمه زندگی عالی مادی و معنوی است آفریده ......بخواهید و ایمان داشته باشید که خداوندعوامل را بوجود می آورد نه شما.هنگامی که سختی و مشقت و ناراحتی زندگی را باور دارید بااندیشه منفی زندگی میکنید چون منفی هستید فقط منفی را جذب میکنید ......ای برادر تو همین اندیشه ای ....مراقب اندیشه خود باش اگر زندگی را دوست داری.


انبیا طلایه داران نور

مقدمه

 بنام حق تعالی

                         حمد و سپاس برقادر بی نظیر که دعا را القا واجابت را تحقق می بخشد

محبت را نشانه آشکارصالحان  می داند وآنان را وارثان حقیقی خود درزمین می خواند
.

حقیقت روح هستی از تو رسته است
حقیقت ذات هستی بر تو بسته است

 

با درود بیکران برطلایه دارن و نوید بخشان عشق از آدم علیه السلام تا خاتم
که برگزیدگان اعظمش چون نوح نبی الله ,ابرهیم خلیل الله , موسی کلیم الله,عیسی روح الله ومحمد حبیب الله او را تا


به سر حد ماوراهای هستی ستودند


درود وهزاران درود برراست قامتانی که معرفت الهی را بر خود فرض نمودند

 

درودی به بلندای حقیقت بر خاندان رسالت وامامت و سلامی به بلندای تاریخ عصمت وطهارت برپیشوای بر حق


    علی ولی خدا و خاندان او که به اقیانوسهای بیکران میمانند.


و....برفاطمه در نبی واسوه خوش رنگ خلقت در عظمت وجود که تا بینهایت ها هیچ به او نمی ماند


وبرفرزندان  او که هر یک به بابی چو حیدرومامی چو زهرا میمانند.

 

درود بر حسن ابن علی اقیانوس حٌسن و بر حسین ابن علی سربدار مظلوم وسرور وسالار شهیدان سفینه نجات.

 

وسلام بر عاشقان راستین اصحاب کربلا ,سلحشوران وادی نور, راد مردان ویاوران همیشه ماندگار وغریب تاریخ.

 

سلام برذریه واولاد حسین (ع) بویزه علی ابن الحسین و برفخرزمان آزادهء بی نظیر دوران وشجاع تاریخ زینب


کبراعلیهم السلام نمونه بی نظیر شرافت در اسارت,مظلومیت درغربت, الگوهای کمال وجمال معنوی همجنین


پرچمداران درد بی مهری ونشانداران بی نشان نهایت ظلم , ستم و جهالت در زمان

 

وعرض ادب به پیشگاه پر عظمت منجی عالم بشریت هادی جاوید ومظهر پر توان حجت, نمای راستین نور در

غیبت و نمای خوش صلابت نوید که راز دار فروغ بی پایان عشق در زمین است 


سکوت مادر اصوات



بنام او که برعرش هست و نیست تسلط دارد



پرتو مهر تو هر جاست مرا آنجا بر     غرق لطف فرما که دل ازشوق سر را پا کند

درک وفهمی را عطا کن مزه بخش حمد حقیر    تا به شوقت پای کوبان دیده را دریا کند


سکوت ربان نیستی و چون لوحی پاک و منزه است که هستی و اصوات ازاین بسترهویدا میگردد.هستی به نوعی شکست سکوت و سنفونی بی نظیرحقایق پنهان بی پایان اوست.
کنسرت هستی با تکنوازی نورآعازو با هم نوازی باد،آب ،خاک و هم آوایی گروه کثیر مخلوقات تا ابد ادامه دارد سروده بسیار زیبا و دل انگیز طبیعت بنام رازهستی همواره بگوش هوش میرسد.

نور

عظیم ترین موجود هستی : نیرو و منبع حیات عظیم وحیات بخش لطیف و روشنایی و گرما خورشید را سمبل ظاهری مهرو بخشش بی پایان درآسمتن وخوشید خرد را درباطن قرار داده است.


باد : موجودعظیم زندگی بخش لطیف بسیار قوی حامل اصوات در شکست سکوت حامل نطق وبیان وباروری است.


آب : جوهر قلم صانع عظیم در خلقت آسمان و زمین حیات بخش و طبیعت شگفت انگیزو آگاهی بخش .


خاک : بستر برکت کالبد موجودات و دفترخلقت زمین که نوشتار و آگاهی برآن نقش بسته و نگاشته شده است.


وجه پیام مشترک تمامی عناصر چهارگانه حاکی ازمهرعظیم نیروی پنهان و خالق بی نظیرنسبت به مخلوقات است گویی که امرفرمده خورشید ، باد ، آب ، خاک ،تمامی قابلیت های خود رادر اختیار تمامی مخلوقات از جمله انسان با هررنگ و شکل وصوت زشت یا زیبا کریمانه قراردهند دراین میان انسان است که به نسبت استعداد وفهم خودازتوانایی های باطنی این نیرو وانرژی ها بهره مند میگردد.


عملکرد مخلوقات متحرک و یا جماد به ظاهرثابت برحسب نرمی، سختی رنگ،شکل ،صوت وبو،زبان ،بیان و ذکرکه تنها روزنه درک مفاهیم مکنون وعامل جلب توجه است مقدورخواهد بود.


انسان آخرین مخلوق میوه خلقت وعصاره هستی است بنابراین تمامی علوم و آگاهی ها از بدو خلقت در وجود اوثبت گردیده است به عبارتی خلاصه ای از کل قابلیت های ظاهری و با طنی هستی است .قوانین کل هستی براو و ردون او جاری است

آدمی با شناخت خود میتواند به شناخت پرورد گارو چگونگی پرورش او نایل گردد.من عرف نفسه فقد عرف ربه.


قوای ظاهری و باطنی انسان تنها ابزار و تکیه گاه اوست که با تعلیم و تربیت به نسبت استعداد از قوا روحانی خود بهره مند میگردد .قوای ظاهری در مقابل قوای باطنی چون خرد و اندیشه بسیار ناچیز و قابل مقایسه نیست شناخت وبکار گیری قوای باطنی یا روحانی با توجه ،تعمق ،تعلیم و تربیت میسرمیگردد.


احساس و قوای ظاهر توان و میدان محدود دارند کوچکترین این میدان لامسه و بزرگترین آنها میدان دید است.اما احساس باطنی و روحانی که اصل وجود است حدی نداشته وسعت دید ، شنوایی ، قدرت ،سرعت پرواز و توان روح نامحدود است

آنجه ما رشد میخوانیم در حقیقت پالایش وجود است تا... بهره مند شدن از قوای روح عزیزمیسرگردد .


تمامی احساس ادمی گیرنده و گویش ،اعمال و افکار فرستنده (بادی لنگویج )است همچنین تمامی موجودات با اشکال و الوان واعمال حالات حال و کذشته حتی آینده خود را بیان میکنند.مدرک یا درک کننده از طبیعت بدین روال الهام میگیرد.

 تمامی موجودات عالم هستی به ذکر مشغولند و با تامل و تعمق ذکریا نطق انها به نسبت استعداد قابل فهم میگردد.

                         

اصل تو روح است یا جسم ای صنم         هریکی بگرفت یک را کین منم

اصال توحید است یکتایی به بدین      اینکه حق جسم است یا روح یک گزین

وین گزینش اصل و خط زندگی است       غیراین باشد تورا دل مردگیست

زنده باید بود با بال نفس        پرروح بگشا رهد ازاین قفس

چون کبوتر باز میاید به بام      همچو رویایی خبر ریزد به جام

دم به دم مسرور میسازد تو را       شادی از هر سو همی بارد تو را

گر منم را وادهی از لفظ و غیر      میپری هرجا که خواهی همچو طیر

چون حق است روح وجود واصل اوست    روح را بگزین که حقا اصل اوست


روح اصل و حقیقت محصور و پوشیده انسان است که به تدریج با تعلیم و تربیت وجود پربرکت و روشنی بخش خود را آشکار مینماید روح  به تدبیرعشق و مهر ورزی آرامش ،سلامت ،خوشبختی را توام با چشیدن سرور و شادمانی درک معنی حقیقی زندگی را میسرنموده درنهایت سعادت دنیوی وعاقبت را تضمین مینماید.ادامه دارد




نظریه علوم مادر

 

توجه : مطالب واشعار شخصی است و ازمنبعی اخذ نگردیده است

            


بسم الله الرحمن الرحیم

شکر ایزد یکتای را بر هر چه هست و نیست عیان

هم هست او عاجز کند هم نیست در هستش بیان

هرکس بقدر فهم خود دیدش برد راهی بجان

ما را که نیست از وی شدیم فانی شدست وهم و گمان

چون حی بدست او از عدم و از نیست هستش شد به دم

والا تر از هست و عدم عرش را بود حق نهان

 

علوم مادر

 

با توجه به فرضیه های ادیان و فلاسفه موجود که آغاز خلقت را انفجارعظیم میدانند تجلی نور و صوت  توسط نیروی پنهانی توام باحرکت در لحظه انفجاربوده و چنانچه مبنا را فرضیه فوق یا مشابه قرار دهیم سرفصل و مقدمه فلسفه در این رابطه، شناخت عوامل اولیه خلقت را مطرح مینماید.بدیهی است نیروی پنهان باعث حرکت و انفجار عظیم توام با انتشار نور ،صوت ،بروز اشکال و تعدد اجرام به عبارتی با عث ایجاد انواع انرژی اولیه گردیده است.

 

با تعمق در چگونگی پیدایش هستی به نظر میرسد

1-قوانین جاذبه و دافعه و تعاون و همکاری نیز قبل از پیدایش هستی قانونی نهفته بوده که جاذبه اش به عدم بروز و تجلی هستی توسط عامل نهانی و دافعه اش بروز پیدایش هستی است.

2- نوع تجلی و پیدایش هستی قانون زایش و خلق و انتشارنور و صوت به شکل و رنگ قانون تعاون و همکاری را مطرح مینماید.

3-با توجه به موضوعات فوق قانون خلقت ذوج حاصل فرایند هستی نیز با انتشار خلقت درظاهر و باطن موجودات مکنون بوده وتا ابد به صور مختلف بروز پیدا میکند.

4-وجه مشترک تمامی فعل و انفعالات هستی ناشی از نیرویی پنهانی و محرک است واین قاعده نیز تا ابد در بطن موجودات حاکم بوده و شواهد ظاهری نیز مبین این نیروی قابل برسی است.


قواعد و قوانین پیدایش یا زایش و خلق هستی یا علوم  مادر( فرضیه حقیر) اساس و بنیان هستی بوده و تا ابد حاکم میباشد.

هر موجود از ازل تا ابد پا به عرصه خلقت گذاشته یا خلق شود به یقین دارای شکل و رنگ وصوت و حرکت خواهد بود.

 

قوانین و علوم مختلف وهر آنچه در هستی است از قابلیت و استعداد های نهفته بی پایان عدم خبر می دهد ،

ندا، ذکروپیام هرموجود دررنگ و شکل مخلوقات مکنون است به عبارت دیگرهرموجود با خلق خود پیامی به همراه دارد.


سکوت مادر اصوات زبان خاص بستر نیست وعدم است .سکوت علم عجایب است....تمامی خلقت از نیست بوجود امده و هستی در مقابل نیستی قطره ای بیش نیست .

فضای اشغال شده تمامی کهکشانها در مقابل فضای تهی هیچ است .و آنچه ما هیچ میپنداریم بستراستعداد های پنهانی است که تمامی قابلیت های موجود جهان هستی ازقابلیتهای بی پایان اوست.


برای درک این قابلیت بسیار عظیم و غیر قابل باور کافی است به زبان نیستی یعنی سکوت توجه کنیم .

سکوت بستری است بسیار توانا ست و با شکست سکوت صوت و صدا تولید میشود . سکوت از ابتدای خلقت تا انتهای خلقت بستر واستعداد بروز هرصوتی را داراست .سکوت نوعی انرژی نامرعی و ناملموس است.


درمیان موجودات بشر به اشکال مختلف از این موهبت الهی بهره مند میگردد از جمله جهت کشف موجودیت های نهانی درون زمین و دریا و فضا با ارسال امواج و بهره مندی از انعکاس صوت به کشف منابع و ذخایرو معادن پوشیده دست یافته است اما هنوز ارزش حقیقی این موجود پاک وارزشمند عظیم را نمیداند.

نوازندگان هنگام نواختن ساز در حقیقت سکوت را به دفعات و ریتم  میشکنند آدمی در حقیقت با شکستن سکوت سخن خود را بیان میکند بستر تمامی اصوات این موهبت بینظیر الهی است.ادامه دارد


نـسیم جانان کوی عشق



نـسیم جانان کوی عشق


ایــن کـتابـسـت وبــســی آب زلال.... میبجـوشـد زآسمان باشـــوروحـال

آب پـا کی که بـود هــر قـطــرآن ....دانــش بــرتــر در ایــجــاد زمـان

ایـن گلسـتانـیسـت از انـوارعــلـم

تـحفـه ایست ازقـادر دانـای حــلـم

نـورمطلق باشداوای خوشــخـرام ......بـهـرتاریکـی ره برخـاص و عــام

نی چراغست بلکه خورشیدوجود..... چـون بتابـدروشنست هـرتار و پود

وسعتش باشــد به پهـنـاهای نـور

قـرب او از راه دانـش یاب و شــور

عـقـل کـامـل درمـیـان آورد ایــن..... صـورتـش زیـبـا و آیاتـش بـریـن

فـصـل تـاریــخ ازل را تـا ابــد .....شـرح داداسـت تابدانی نیک وبـد

گرتـوعاشق گشته ای اورابه فـن

شــور او بخشـد تـورا ملک خـتـن


ذکـراو عـاشـق بفـهـمد نی خبـیث..... عــلـم آلام نـجـومــست وحـدیـث

عالمیست درطرح ومتـن وداسـتان .....صــورتـش دارد نـشان از باسـتان

هـرچه میـخواهـد دل تـنگـت بیاب

ازمـیـان دانــشش در ایـن کـتـاب


ذلـک ایـنسـت ایــن درّ وجـــود .....متقین راســت این نـداسـالار رود

عطرجانان رابه جان بایـد خریــد ......تا شمیـمش رابه جان بایـدشــنیـد

بحـر بی پایان تاریک وجــود

گـشـت پـیـدا از دم ایـن مـاه جـود

دانـشش چـون بـرترآمدای علیـم..... نـام او بنـهـاده قـرآن حکیــــم

یا مجــیــد و یا کریــم ویاعظـیم .....یاشـهیــد و یا کـبـیر و یا رحــیـم

هرچه نامیش او بود برتـرازآن

چـون قـرینـت گـشت شـدآرام جان

روح قـرآن اسـت درمتن خودش ......عـشق اگرباشـدخـوداورامیکشش

ای توعاشق چون بخوانی مـتن آن ...کـن تامـل در حـدیـث و بـطـن آن

ای که باخود میکنی این کارشـاق

جـایگــاه او نـــباشـد روی طــاق

جایگاهش را نـبـاشـد درقــیاس .....جـایگـاهـش مـاورای سیـنه هاست

پــایـــگاه اوبــــود درسـیــنــه ام .....مـهـر او گـشتست کنـون آییـنه ام